پربازدیدترینها
- از ماست که بر ماست
- اگر از احوالات اینجانب خواسته باشید…
- عشق را نکشیم
- ما بندگان خوب خدا
- باران…
- شکلات تلخ!
- علم بهتر است یا ثروت؟
- وبلاگها خوب هستند
- قرار بود لطیفه باشیم، نه ضعیفه!
- درد بی دردی علاجش آتش است …
- کوتاهی ما وبلاگنویسان در حق هم
- آدم دیگری
- مراسم عروسی مذهبی
- من این شکلیام را میمیرم
- بعضیها
- گلخانهای در کوچه
- از کدام بد؟
- حرفهایی که برای نوشتن نیست
- ای مسیحای سامرا، هادی/ آفتاب مسیر ما هادی…
- آدمها از دور بهترند؟!
- دلبستهی خانوادههامون باشیم نه وابسته
- کودکِ هنوز و همیشه
- ماجرای من
» کوه سفید
هر بار که این چشمها را میبینم که اینطوری به من خیره شدهاند انگار یک چیزی ته دلم میلرزد. پشت همه این چشمها یک دنیا امید و آرزو و ترس و مهر و خشم پنهان شدهاند. خب آدم دلش میلرزد وقتی میبیند از این همه گوشت و پوست و زیبایی همین یک جفت چشم یخ زده به تو خیره شده است.